.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

خاطرات ما

این چند روزه گرفتار بودم. خیلی....  حتی روزها رو فراموش میکنم. چقدر زود روزها و شبا میگذرند و عمر ما طی میشه و هر روز از روز قبل پیر تر میشیم و بر حجم خاطرات ما افزوده میشه.
الان وقتی که به خاطراتم نگاه میکنم یه حال عجیبی میشم.... انگار همین دیروز بود.
بوی عطر بهار توی کرمانشاه با هر جای دیگه ای فرق داشت. قابل وصف نیست....نمیشه نوشتش...یه حسه که تو وجودمه ....
نه اصلا همه چیز اون عیدا فرق داشت با حالا. تو شوق رفتن به طاقبستان میسوختیم و عید بهانه خوبی بود برای فرو خفتن آتش آن اشتیاق....
عیدهایی که میگرفتیم با بوسه های مهر همراه میشد و نوازش ...اما حالا فکر کنم بدل به یه نع معامله تهاتری خانوادگی شده باشه و کاسبهای کوچولو به دهنده عیدی به چشم مشتری بد یا خوب نگاه میکنند....
یادم نره. چهارشنبه سوری: بابا برایمان یه پیاله گلی معروف به هفت رنگ میخرید، یکی دوتا فشفشه و چند تایی هم ترقه ( که چون زور ما نمیرسید بزنیمش، خودش پرتشون میداد) ... بعد هم خودش یه آتش کوچیکی راه مینداخت و ما دو تا بچه هم از روش میپریدیم و زردی من از تو ....    میگفتیم. یه همسایه ای هم داشتیم که قاشق زنی میکردند . همه اینها باعث انبساط خاطر بود.
اما حالا. پریشب صداهای انفجار عظیمی در سطح شهر شنیده میشد: میگن کپسول گاز منفجر میکنند.
رفته بودم خیابان که با خانومم یه چیزی بخرم.... دم غروب موج جمعیت جوان با نگاههای عصبی و هیستریک بسمت بالای شهر و میدان فردوسی در حرکتند. جانهایی که بصورت دسته دسته حرکت میکنند  در برابر زنها و دخترهایی که آرایش کرده اند سوت میزنند....همگی باهم میخندند.... یا متلک میگویند.
سریع بخانه برمیگردیم. خیلیهای دیگر هم با احساسی ناخوشایند ، زود به خانه هایشان میروند.
نیروی انتظامی خیابان کسری را بسته.... جمعیت جوان و بیکار ، هر دم اضافه میشود....
و ساعتی بعد انفجار ....بووووم   بوووم بوم . جشن چهارشنبه سوری گرفته اند. یاد دوران بمبارنها افتادم.
چه بگویم... هیستری آتش بازی یا جنون انفجار..؟ وندالها در خیابان میدوند و پلیس را تحریک به درگیری میکنند. فحش میدهند  ترقه جلوی پایشان میندازند. ....
خودمانیم کودکی و خاطرات ما، عیدما و چهارشنبه سوری ما چه معصومند. مگر نه؟

نظرات 3 + ارسال نظر
ارسلان جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 04:20

عیذ تان مبارگ هر روزتان نوروز نوروزتان شاد

و خانواده تبریک باقر اربابی جمعه 29 اسفند‌ماه سال 1382 ساعت 09:23

[ بدون نام ] یکشنبه 2 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 18:27

nezere shoma der morede shadi jevanan ve merdom

shere kermanshah dorost nemi bashed merdom az her forseti beraye shadi ke der iran be onvane jorm be an berxord mi sheved estefade mi konen. tereqe andaxten zire paye nirohay entezami kar xobi ast.veqte an reside ke anhara be mehalate xodeman rah nedi

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد