.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

بخود آییم و بخواهیم که انسان باشیم

پیرمرد سکته قلبی کرده اما از سه روز پیش شکمش درد میکند . به هیچ درمانی هم جواب نداده.نزدیک ظهر که معاینه اش میکنم با دست زدن به شکمش هوار میزند. باید یک جراح معاینه اش کند. مشاوره جراحی را مینویسم. ساعت ۲ بعد از ظهر . قید میکنم که اورژانسی است. ساعت ۴ بعد از ظهر تازه تلفنمان زنگ میزند صدای کلفت و بی ادبی از آنور خط صحبت میکند و بدون معرفی از مریض میپرسد. حدس میزنم رزیدنت جراحی باشد. بعد وقتی دارم وضع بیمار را شرح میدهم با تحکم بازخواستم میکند. میگوید که مریض را بفرستیم تا ببیند. برایش توضیح میدهم که این مریض را باید بیایند و ببینند چون....یکدفعه داد میزند. داغ میکنم از اینهمه خود خواهی و گوشی را محکم بزمین میزنم و تی دلم به زمین و زمان فحش میدهم.
به این فکرم که اگر پیرمرد روستایی بدبخت داستان ما جایش را به مسئول فلان اداره دست چندم ووووو  میداد الان همه میریختند و معاینه اش میکردند( روسای بزرگم که یحتمل اینجا را میخوانند. و میدانم میخوانند تا یک آتویی از من بگیرند تا دکم کنند خودشان میدانند چه میگویم)
اما آقای دکتر ع که هنوز درسش هم تمام نشده نمرود وار فخر میفروشد و برایش مهم نیست که پیرمرد فقیر داستان ما چه بر سرش میآید.
به چندجا تلفن میکنم. برای کسی مهم نیست.
ساعت ۷ دکتر ع میاید. بمن نمیگویند. میترسند دعوا کنم.
نمیدانم تا کی باید دعوا کرد. کی باید انسان شد ؟ کی؟
خیلی دلم گرفته. خیلی
دلم برای مریضهایی میسوزد که بوی گندشان همه جا را میگیرد.
برای مریضهایی که بخودشان ادرار کرده اند.
آنهایی که ردشان میکنند. آنهایی که بهشان پیف پیف میگویند....

نظرات 8 + ارسال نظر
ایکس شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 00:09 http://tur2.com

زندگی در دنیا به ترتیب دو قسمت است 1- زنده ماندن 2- زندگی کردن

در تمام دنیا منهای کشورهای مسلمان تمام مردم در حال زندگی کردن هستم اما ما به لطف ائمه اطهار و امام زمان و ... (که خوتون میدونید) هنوز در قسمت اول چهار دست و پا ماندیم و سعی می کنیم که زنده بمانیم حتی همان اقای دکتر ع پس کمی بهش حق بده

اما گه به خاطر دعوای خودت با همکارانت ناراحتی . بگم که به قول یک همشهری --- در زندگی هیچ اتفاق مهمی نمی افتد .. اگرهم بیافتد مهم نسیت ----همکاران شما هم بعد از 1 یا حداکثر 2 سال موضوع را کاملا فراموش میکنند و می شوند همان همکاران سابق.

در ضمن خیلی خوشحالم که وبلاگ کرمانشاه متعلق به شما است امیدوارم دست من نیافتد.
راستی حالا که منو پیدا کردی بهتره شماره تلفن یا ادرس منو بذاری توی وبلاگ تا مردم ادبم کنند

اخرش . شما کاملا منو میشناسد . یک کمی به گذشته فکر کن.. زود بااااش.!!!

کرمانشاهی شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:50

شناختن که نمیشناختمت. اما پیدات کردم.گذشته هم برام اصلا مهم نیست و بخشیه که خیلی خوب فراموشش میکنم.
تلفنت رو هم اینجا نمیگذارم . اما تا حداکثر پس فردا اونو به همون جای خفن میدم البته با یه سری چیزای دیگه و یه چندتا پرینت. میخوام مثل خودت سادیست بازی درارم.
فکرشو بکن صدای ناله هات! چه شود......
اگه منو بشناسی میتونی درک کنی که شوخی نمیکنم .
همونطور که گفتم بهای خیلی گزافی رو برای یه کار کوچولو میدی. مگه رسما عذر خواهی کنی. میتونی بیایی تا صحبت کنیم . بیمارستان راه هستم. زمان رو داری از دست میدی . تماسهای اولیه رو گرفتم....بجنب. بقول خودت یاااااالله

وحید رضا رحیم زاده شنبه 15 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 21:42 http://www.rahimzadeh.net

من وهمسرم خانم دولتشاهی احترام زیادی برای شما قایل هستیم من بسار کم پیش آمده در وبلاگی کامنت بگذارم اما به شکار جوجه هکرها علاقه زیادی دارم آقای ایکس را براحتی شکار کردیم اگر مایل باشید مشخصات ایشان را به دوستانم در دیتا بدهم همچنین در مرداد ماه به کمک دوستان حمله سختی به کامپیوترهایشان خواهیم کرد من سالها در مرکز تحقیقات مخابرات کار کرده ام ودوستان بافکر وبا نفوذ زیادی دارم شب گذشته همسرم به ایکس اخطار داد اما توجه نکرد
ما ادعایی نداریم وخیلی از چیز ها را از خود شما و وبلاگتان یاد گرفتیم اما ایکس باید بداند که دست روی دست بسیار است
ایشان روز گذشته و امروز دو بار با ای پی217.218.127.71
به مشاهده وبلاگ همسرم پرداخت و در دام افتاد
باز هم می گویم دست بالای دست بسیار است

مهرانا یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 01:58 http://mehrana1382.blogsky.com

سلام. دنیای خیلی خیلی بدی شده . اردلان سر فراز واقعا ۳۰ سال پیش شعر زیبایی واسه داریوش گفته(سال ۲۰۰۰).سال پنجه به دیوار کشیدن. از معنویت گم شدن. واقعا مردن کسی واسه کسی مهم نیست . حداقل خوبه آدمهایی مثل شما هنوز مونده .

ایکس یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 11:08 http://tur2.com

امشب خوب بخواب . فردا کلی کار داری .باید بری یک جای خفن .

اگه یک مدتی بیفتم بازداشتگاه و برام پرونده درست بشه ادم میشم .

یک کمی در مورد برنامه های عید تلویزیون جمهوری اسلامی هم مطلب بنویس.

بای

دولتشاهی یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 11:16 http://dolatshahi.persianblog.com

سلام دوست عزیز من تمام مشخصات خانم ایکس را براتون به صورت زیپ شده ارسال کردم . لطفا بخونش و نظر بده که باهاش چیکار کنیم .

ن.ت.خ یکشنبه 16 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 12:06 http://nkh.blogspot.com

بله متاسفانه در بیشتر بیمارستان‌ها این جور است. فاصله‌ی طبقاتی روز به روز بیشتر می‌شود و پول و ثروت نمادی از شرف انسانیت دین و دنیا و آخرت و احترام و رفاه و همه چیز است و... و البته آنچه به جایی نرسد فریاد است... از نگاه انسانی‌تان سپاسگزارم.

پر یسا دوشنبه 17 فروردین‌ماه سال 1383 ساعت 15:59


به نظر من امروزه انسانها پسث شذه انذ

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد