.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

بزرگ منش باشیم

عرض کنم نظر سنجی رو غیر فعال کردم. دلیلش این نیست که فلان بابا میاد و فحاشی میکنه....یا مثلا کشق میکنه که من در بچگی با فلان بچه زدم شیشه فلان رو شکستم یا اینکه توهمات خودش رو به من اسناد میده.....نه اینا نیست. قصد بحث در این مورد رو هم ندارم. چه یاوه را پاسخ گفتن اطلاف وقت و شخصیت است. و زمان و زندگیست که ملاک قضاوت فرد قرار خواهد گرفت.
تا وقتی که ما یاد نگرفتیم همدیگر رو تحمل کنیم و بهم احترام بگذاریم. نظر دادن ما هم بهیچ دردی نمیخوره. این مطلب در کرمانشاه شکل حادتری رو بخودش میگیره و حتی فرو تر از روابط اجتماعی در یک جامعه بدوی میشه. من در مورد شکل ارتباط و محاوره اجتماعی در کرمانشاه خیلی فکر و مطالعه کردم. بعدا اگه وقتی بود به تفضیل راجع بهش حرف میزنم.
به یه نمونه توجه کنید: فلان کشتی گیر همشهری ما تو یه مسایقه جهانی طلا گرفته بود....روز بعد تی در کوچه وقتی به بحث ملت گوش میدادی از خیلیا میشنیدی که در تمجید پهلوان میگویند:.... بی شرف چه فن کمری زد..... پدر سی... چه کشتی میگیره
و نمونه های خیلی زیاد دیگه: توله سگ چه باسواده.... بی پدر چه خوب حرف میزنه!
شما هم حتما نمونه های بغرض آلوده و مالامال از کینه و تحسین را شنیده و دیده اید.....
بزرگ کردن خود بقیمت خوار کردن دیگران. اینها همه نشات گرفته از ذهنهای کوچک و روحهایی حقیره.
تا کی میخواهیم اینطوری باشیم؟

اون روح نا آموخته مشترک کرمانشاهی من خیلی بهم تلنگر زد که فرد هتاکی رو که اینجا میاد و کپه کپه تروشات فکرش رو میزاره و در میره معرفی کنم. دوستاش هم لطف کردن و مشخصات کاملی ازش رو بهم دادن. ولی خوب اون بخش آموخته روزگار من .... نگذاشت و بانگ برآرورد که خذف ها رو بحال خودشان واگذار کردن بهتر است و بی ارزشان را بیمحل نمودن از آن به
نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد