.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

حکایت آن مگس...

ملانا میفرماید:

آن مگس بر برگ کاه و بول خر همچو کشتیبان همی افراشت سر
گفت من دریا و کشتی خوانده‌ام مدتی در فکر آن می‌مانده‌ام
اینک این دریا و این کشتی و من مرد کشتیبان و اهل و رای‌زن
بر سر دریا همی راند او عمد می‌نمودش آن قدر بیرون ز حد
بود بی‌حد آن چمین نسبت بدو آن نظر که بیند آن را راست کو
عالمش چندان بود کش بینشست چشم چندین بحر همچندین نشست
صاحب تاویل باطل چون مگس وهم او بول خر و تصویر خس
گر مگس تاویل بگذارد برای آن مگس را بخت گرداند همای
آن مگس نبود کش این عبرت بود روح او نه در خور صورت بود

نظرات 4 + ارسال نظر
هیشکی دوشنبه 31 مرداد‌ماه سال 1384 ساعت 03:27 http://sedaye-pare-tanhai.blogsky.com/

سلام.
عالی بود عالی شعر خیلی قشنگی بود
وبلاگ جالبی داری.
باز هم سر میزنم.
دفعه دیگه که اومدم می خوام با حالتر باشه.
موفق باشی.
به من هم سر بزن

؟ دوشنبه 21 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 17:41

سلام دوست گرامی خوشحالم که با یه وبلاگ خوب آشنا شدم . روزی که از کرمانشاه آمدم درست ۸ سال پیش فکر نمی کردم که دلم برای آن دیار تنگ بشه . سعی کردم خاطاتم رو در این شهر پر هیاهوی و بزرگ گم کنم اما حالا در آستانه سن ۲۹ سالگی احساس می کنم چه خوب بود کارم رو می آوردم کرمانشاه و نزد خانوادم زندگی می کردم تهران برای من دیگر چیزی جز سیاهی آدمهاش به جا نذاشته و فقط ریا و تزویرش و ... باقی مونده کاش می اومدم و فقط کمی نفس کشیدن رو دوباره تجربه میکردم اخلاص آدمهاش و ... شاید هنوز چیزی از سادگی و خوشبختی در اون باقی مونده باشه .

[ بدون نام ] دوشنبه 26 آذر‌ماه سال 1386 ساعت 13:52

اشتباه تایپی
مولانا صحیح است
نه ملانا

مریم یکشنبه 31 اردیبهشت‌ماه سال 1391 ساعت 15:03

سلام
خسته نباشید.
من تو اینترنت دنبال یادگیری کردی کلهری ( فقط مکالمه) بودم که سایت شما را دیدم.
می تونم ازتون خواهش کنم یک سری جمله های کلیدی را به من آموزش بدین.

مثلا" از احوالپرسی و چیزهای روز مره.

خیلی به یادگیری کردی علاقه مند هستم و خیلی لطف بزرگی در حق من می کنید اگر با این کارمواقت کنید.

خیلی ممنونم اگر پاسخ بدین.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد