در یکی از وبلاگهای کرمانشاهی مطلبی را دیدم در خصوص عمارت کنار طاقبستان. نویسنده آن بنا را که سالها پیش خراب شده یک عمارت ساسانی دانسته بود و بینندهای هم با استناد به عکسی از سوریوگین آنرا به قاجاریه منسوب کرده بود. خواندن آن مطلب مرا وا داشت تا به جسنجوی آنتوان خان بپردازم . حاصلش این شد:
آنتوان سورویوگین Antoin Sevruguin معروف به آنتوان خان را شاید بتوان اولین عکاس رسمی کشورمان بشمار آورد.
آنتوان سوریوگین به سال 1840 میلادى برابر با سال 1256 ه'. ق در سفارت روسیه در تهران از یک پدر و مادر گرجى تبار زاده شد. سالهاى نخستین عمرش را در تهران گذراند. پدرش واسیلى مستشرق و دیپلمات سفارت روسیه تزارى در تهران بود. علاقه او به ایران در همین دوره پدید آمد و بعدها یکى از دوستداران و ستایشگران ایران و ایرانیان شد. او پس از مرگ پدرش که بر اثر حادثهاى در تهران رخ داد با خانوادهى خود به گرجستان بازگشت. در جوانى همراه با برادرانش امانوئل و کولیا نزد عکاس معروف روسى دیمترى ایوانویچ ژرماکوف در تفلیس عکاسى آموخت و بر آن شد تا به ایران بازگردد. در سال 1870 میلادى برابر با سال 1287 ه'. ق. با برادرانش به تبریز آمد و در آنجا ساکن شد و ظاهراً به دستگاه ولیعهد مظفرالدین میرزا راه یافت و از او لقب "خانى" گرفت. آنان پس از مدتى به تهران آمدند و در تهران یک استودیو عکاسى در خیابان علاءالدوله (فردوسى) کنار در شرقى میدان مشق دایر کردند.
آنتوان در تهران با یک دختر ایرانى ارمنىنژاد (لوئیز گورگنیان) ازدواج کرد و حاصل این ازدواج هفت فرزند بود که تنها دو تن از آنها (یک پسر و یک دختر) زنده ماندند. نکته: آندری سورویوگین نقاش ارمنی معروف به درویش فرزند او میباشد.
آنتوان خان سوریوگین یکى از موفقترین عکاسهاى عصر خود بود. او زبان فرانسه را خوب مىدانست و به سال 1295 ه'. ق. رساله عکاسى، عکاس مشهور فرانسوى لیبر (Liebert) را به فارسى ترجمه کرد و به مظفرالدین میرزا تقدیم داشت. "او مردى آرام، گوشهگیر و خوش برخورد و گشادهرو و در عکاسى استاد بود". سوریوگین عکاس حرفهاى پرکارى بود که براى کامل کردن مجموعه عکسهاى خود تمامى ایران را زیر پا گذاشت و از سوژههاى گوناگون بهترین تصاویر را تهیه کرد. مردم، مناظر، بناهاى تاریخى، آداب و رسوم، مشاغل و حرفهها، اشیاء و سرانجام تمام زوایاى زندگى ایرانیان سوژهى عکاسى او بود. البته نقطه عطف در زندگی حرفهای او قراردادی بود که بایک مستشرق آلمانی بنار فردریک سار Friedrich Sarre (1865-1945.) منعقد نمود و متعهد شد تا نسبت به ثبت آثار تاریخی و جغرافیایی دوره ةای ساسانی و اشکانی در نواحی جنوب و جنوبغربی ایران به ثبت تصویر بپردازد. نکته آنجا بود که سار بعلت بروز نا آرامی و شورشهای مکرر ایلات این مناطق توان انجام اینکار را بشخصه نداشت ،اما آنتوان که با زبان و فرهنگ ایرانی آشنایی داشت و از طرفی با بسیاری از سران قدرتمند طوایف نیز دوستی دیرینه داشت به سرعت پیشنهاد وی را قبول کرد.
آنتوان خان توانائى خود را در تصویربردارى از دو حادثهى مهم تاریخى دوران فعالیت هنریش در آنچه امروز عکاسى خبرى خوانده مىشود نشان داد. در تصاویر میرزا رضاى کرمانى پس از قتل ناصرالدین شاه و مراسم تشییع جنازه شاه و رخدادهاى نهضت مشروطیت سوریوگین در نقش یک خبرنگار عکاس ظاهر مىشود.
در سال 1908 م برابر با سال 1325 ه' . ق. در وقایع پس از مشروطیت سوریوگین به سبب ارتباطش با مشروطهطلبان گرفتار مشکلات بسیار شد. آنتوان خان هنرمند عکاس روس ناچار به سفارت انگلیس پناهده شد. در همین زمان انفجار بمبى در خانه کنار عکاسخانهاش بزرگترین فاجعهى دوران کار هنریش را پدید آورد. حاصل زندگى هنرى او گردآورى هفت هزار نگاتیو شیشهاى از کارهاى خود او و شمارى نیز کار عکاسهاى پیش از او بود. شیشهها منظم شده و شماره خورده بود. شمارهها به شیوهى رقم زدن هنرمندان نقاش ایرانى، در کوشه و کنار شیشه به گونهاى نوشته شده بود که کمتر به چشم مىخورد و آنها را بر چوب دستى پر گرهى درویش، بر بدنه گارى بستنى فروش دوره گرد، بر سایه بر زمین افتاده شتر و... دیده مىشود. در حادثه یاد شده تنها دو هزار شیشه سالم ماند. با بر افتادن سلسلهى قاجار و تغییر پادشاهى ضربهى دیگرى بر انتوان خان وارد شد پادشاه جدید به مانند تمامى شاهان جدید در تاریخ ایران به یک باره به نفى گذشته پرداخت. این نفى و منسوخ سازى دو هزار شیشهى پرارزش سوریوگین را نیز در بر گرفت و شیشهها توقیف شد. این فاجعه دیگر خارج از توان او بود زیرا حاصل دهها سال کوشش خود را بر باد رفته مىدید. سرانجام او به سال 1933 میلادى برابر با سال 1312 شمسى درگذشت و در گورستان ارامنه در دروازه دولاب تهران به خاک سپرده شد. روانش شاد باد.
تنها دخترش مارى که در واپسین سالهاى عمر انتوان خان عکاسخانه را اداره مىکرد توانست ششصد و نود و شش قطعه از شیشهها را از توقیف در آورد. این شیشهها و شمارى از عکسهاى کار سوریوگین بعد از مرگ او و تعطیل شدن عکاسخانهاش به کلیساى پروتستان امریکائى تهران منتقل شد. و در سال 2 - 1951 میلادى این آثار در اختیار موسسهى اسمیت سونیان در واشنگتن قرار گرفت و اکنون در گالرى هنر فریر است. نمایشگاهى از عکسهاى او به سال 1983 میلادى در آن گالرى برگزار شد.
یکصد و شصت و هشت قطعه از عکسهاى او نیز در میان مجموعهى عکسهاى یک دیپلمات هلندى به موزه ملى نژادشناسى شهر لیدن هدیه شده که مورد مطالعه و معرفى قرار گرفته است. عکسهاى او در نمایشگاه 1897 میلادى بروکسل و نمایشگاه 1900 میلادى پاریس موفق به دریافت مدال شد و خود او از دولت ایران داراى نشان شیر و خورشید الماس نشان بود. جهانگردان و پژوهشگران اروپائى که در سده 19 و آغاز سده 20 میلادى به ایران سفر کرده و خود عکاس نبودهاند، عکسهاى مورد نیاز براى چاپ در سفرنامهها و کتابهاى خود را در ایران تهیه مىکردند. از همین راه است که شمار زیادى از عکسهاى سوریوگین به سفرنامهها راه یافته و در همان زمان زندگى شهرت سوریوگین را به خارج از ایران کشانده است. بهترین نمونه این عکسها را در کتاب از خراسان تا بختیارى هانرى رنهدالمانى مىتوان دید. او سهم مهمى در تهیه عکسهاى کتاب پر ارج "بررسى هنر ایران" پوپ داشت. بررسى خدمات این هنرمند روسى گرجى ایرانى شده به فرهنگ و تمدن ایران کارنامهاى چنان درخشان است که ارزیابى آن به پژوهشى گستردهتر نیازمند است.
از جمله تصمیر برداشته شده توسط آنتوان خان میتوان به تصاویری که از مناطق کرد نشین و از جمله کرمانشاه برداشته است اشاره نمود. که ذیلاً تعدادی از آنها جهت استفاده شما عزیزان درج میگردد.
با کلیک کردن بر روی عکسها میتوانید در سایز بزرگتر مشاهده نمائید.
سالار دوله برادر محمدعلی شاه و حاکم کرمانشاه
تصویری از یک زن کرد ( احتمالاً از خاندان اردلان)
محمد خان اردلان( نفر سوم از راست) یکی از خوانین کرد
سال ۱۳۸۱ بود که با وبلاگ آشنا شدم و بعد اولین وبلاگ کرمانشاه را بر روی پرشین بلاگ راه انداختم با نام کرمانشاه دیار شیرین .
مدتهاست که حال و حوصله نوشتن را ندارم. امشب اتفاقی سری به وبلاگ قدیمی زدم...!
با کمال تعجب دیدم غصب شده است و عدهای بی معرفت و سارق که خودشان را کرمانشاهی نامیدهاند با لطایفالحیل و سرقت پسورد این وبلاگ را تصاحب کردهاند.
سوای نوع و محتوی کار رذیلانهای که صورت گرفته ُ تنها دلم برای مطالب قدیمی که در حال و هوای خاصی نوشته بودم سوخت. مطالبی در مورد اولین سینمای کرمانشاهُ اولین بیمارستان شهر وووو
سهیل سلیمانی را به ظاهر ندیده بودم. و این از معایب دنیای بر تارنما است که ارتباط تو با آدمها جنسش از مایه گوشت و پوستو.... احساس و ... دیدار مشود برخط یا آنلاین و در مورد ما که این هم نه و فقط آفلاین. آنشب از اطاقم بیرون آمدم . توی حیاط بیمارستان دو جوان را در کناری دیدم . براهم ادامه دادم آن دو چرخی زدند و از کنارم که رد شدند گویا یکیشان گفت خودشه؟
در اورژانس خاله سجاد و سهیل را دیدم که از دیر باز میشناسمش و بانویی اهل فضل و معنا و قلم است و تازه آنها را که هنوز بیرون بودند شناختم. پدرش یعنی پدر بزرگ سهیل و سجاد را آورده بودند. حالش خیلی بد بود. الان شاید دو هفته بشود که بستری است. و من دو را دور در جریان وضعیتش هستم. امشب سری به سه پایه زدم و یک عکس را که شاید حاصل اضطراب و دلنگرانی است در آنجا دیدم. عکسی از بیمار و بیمارستان. خیلی فکر کردم. به محیط کاری خودم که چه پرملالت میشود و چه خنثی میشوی وقتی همه اش ناله و درد میبینی .
حالا دارم میروم بیمارستان.
بروم این دو دوست آفلاین را از رنگ واقعی اش ببینم.
روزنامه زیاد میخرم ولی زیادنمیخوانم. الان یک بخش از گزارش شرق در خصوص وضعیت ایدز در کرمانشاه را آنهم بر روی خروجی افق نیوز خواندم.
حالم آنجا خیلی گرفته شد که نظرات آدمهایی را بعنوان صاحب نظر درج کرده اند که با درمانهای غلط موجب بروز سل مقاوم در این بدبختان بی نوا شده اند. این معتادان فلک زده هم در ۸ سال گذشته شدند پله های کاخ سیاست بازان مشارکت لانه کرده در دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه.
راستی دلتان میخواهد یک مصاحبه با یکی از دست اندرکاران این قضیه ایدز را برایتان همینجا نقل کنم تا داغ کنید؟
سامی یوسف خواننده آذربایجانی الاصل ساکن و تحصیلکرده رشته موسیقی در لندن است که به کار موسیقی مذهبی پرداخته و در آهنگ هایش رسول اکرم ( ص) را توصیف میکند. صدای زیبا و دلنشین او بسیار آرام بخش و همخوان با موضوع ترانه هایش است. سامی متولد ۱۳۵۹ است و امیدوار است که بتواند هرچه بشتر در راه که آغاز کرده فعالیت کند. آلبوم المعلم یکی از پرفروشترین کارهای اوست.
ترانه عید
ترانه محمد(ص)
نمونه ای از کارهای سامی یوسف با فرمت ریل آدیو
...آخرین کشوری که در آن گلدکوئیست ناچار به خزیدن در زیرزمین شد در نزدیکی ما نبود، بلکه سرزمینی بود که ما آن را با ساق های طلایی بازیکنانش می شناسیم؛ برزیل.
حدودا سه سال پیش، دولت ریودوژانیرو ناچار شد به سبب حجم فزاینده شکایت هایی که تحت عنوان کلاهبرداری و فریب، از یک شبکه بسیار گسترده تجارت شبکه ای موسوم به گلدکوئیست می شد، طی سه دادگاه پیاپی رای به غیرقانونی بودن فعالیت و تعطیلی دفاتر شبکه یادشده بدهد. اگرچه این کشور فقیر بیش از آن دست به گریبان مشکلات اقتصادی بود که رسانه های جهانی اهمیت به بروز یک وقفه اقتصادی در آن بدهند، ولی بنگاه خبرپراکنی بریتانیا (BBC) در گزارش نسبتا مفصلی به نتایج دادگاه های سه گانه پرداخت.
در گزارش بی. بی. سی خبرنگار راجر تامپسون از گلدکوئیست تحت نام یک شبکه مجهول الهویه یاد کرد و نوشت: نتوانسته است اطلاعات بیشتری از این بنیاد تجارت شبکه ای کسب کند.....
WowChart v2.1 نام برنامه مکملی است که بر روی قسمتهای آفیس و از جمله اکسل و پاور پوینت فعال شده و امکان ارائه چارتهای بسیار زیبایی را حتی بشکل انیمیشن میدهد. من ازش استفاده کردم و خیلی جالب بود. حجمش هم حدود ۲ مگ میباشد.