.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

.: کرمانشاه دیار شیرین :.

نوشته هایی از کرمانشاه

داغ ما را تازه کردی ناصر جان...

این مطلب را ناصر در وبلاگش نوشته...  مثل همیشه زیبا و اینبار برای من بسیار نوستالژیک . شما هم بخوانید:

دریغا شیرین شهری که تلخکام گشت...

کرمانشاه که برایت بوی کودکی‌ها را می‌دهد و عطر نان‌برنجی در تاریکه‌بازار و درخشش انگشترهای لعل و زمرد و بساط چرخی‌ها و دست‌فروش‌ها و «پهلوان‌»های معرکه‌گیر و شب‌های تاق‌بستان و سراب‌نیلوفر، کرمانشاهی که به شیرینی نام شیرین بود و به محبوبیت نام فرهاد، کرمانشاهی که هشت سال در بدترین بمباران‌ها و موشک‌باران‌ها نفس می‌کشید و نبض شهر در هجوم جنگ و ددخویی همچنان پرغرور می‌تپید، این روزها در گذرهایی چند باره از آن، برایت طور دیگری است. غریب است، دلگیر و خفه است و در آشفتگی و کسالت به تهران می‌ماند. اصلاً بسیاری شهرها هویت خود را از دست داده و دارند سعی می‌کنند مثل تهران شوند!
کرمانشاه «شوهر آهو خانم» که انگار بوی نان تازه سید میران و عشق هما و اضطراب آهو خانم در آن موج می‌زند، در هجوم مدرنیته دگرگون شده است اما این مدرنیته بسیاری از صفات مثبت کرمانشاه را نیز با خود برده است. با خود ماشین و فلز و آهن و سیمان و خانه‌های چند طبقه و تابلوهای نئون آورده و در ازای این معامله انفجار جمعیت و مصیبت‌های آن را نیز آورده است. هجوم جمعیتی که ناگزیر برای یافتن فضای حیاتی به شهرهای دیگر نیز سرریز می‌شود.
می‌بینی؟ حتی علی اشرف درویشان دیگر مزه نمی‌دهد! حتی قصه‌های امروزش تلخ‌تر از «آبشوران» است. اینجا آن کرمانشاه خسرو و شیرین و نقش بیستون، کرمانشاه مردان حق و آوای خوش تنبور نیست. آن تنبورنواز پیر دست‌هایش ناتوان‌تر از آن است که چنگی بر تنبور کشد و زخم ناسور دلش کاری‌تر از آن است که دل به نسل دیگرش خوش دارد. چرا که فرزند او اینک نه تنبور که وافور بر دست گرفته و به جای مقام سحری و مجنونی و پاوه‌موری و الله‌ویسی و هجرانی و غریبی به افیون پناه آورده است. حتی شاید شهرام ناظری نتواند دیگر در چنین فضایی مست بوی الست شود و شاید حشمت‌الله لرنژاد نمی‌توانست بخواند: «کرماشان! کرماشان! شهر محبت‌نشان».
کرمانشاه آن کرمانشاه عمو نیست. عمو که بوی مردان قدیمی را می‌داد سال پیش برای همیشه از کرمانشاه و دنیا رفت و تنها حسرت و خاطرات روزگار کودکی با آن بنز آبی مسافرکش و رفتن به تاق‌بستان و سراب‌نیلوفر را برایت به جا گذاشت. آخرین بار که او را دیدی برایش یک صفحه گرامافون قدیمی گذاشتی: «واران وارانه...» و او به گل‌های قالی خیره شده بود و شاید به قدیم‌ترهای کرمانشاه فکر می‌کرد و سوزن گرامافون، واران وارانه می‌خواند و نوستالژیای او را از لابلای خاطرات گذشته‌های خوش بیرون می‌کشید. اینک نیست تا زخم‌ها و رنج‌های بیشتر ببیند.
کرمانشاه هم آن کرمانشاه نیست. گویی بر چهره‌ی پرغرور این شهر تاتوره پاشیده‌اند. سیطره‌ی سنگین فقر و بیکاری و اعتیاد در جای جای شهر بیداد می‌کند. تکدی و فحشا و بساط تن‌فروشی و هجوم مهاجران و هر آنچه مربوط به بیماری‌های شهرنشینی است مثل سرطان، مثل خوره، غرور شهر را می‌خراشد. آیا تو حساس شده‌ای یا واقعاً این گونه است؟ چه می‌توان گفت!؟ دریغا شیرین شهری که تلخکام گشت...

پیدا کنید پرتقال فروش را...

میگوید که بیمه خدمات درمانی برای مطبها یک سقف تعیین کرده یعنی مثلا بیشتر از یک تعداد بیمار که ویزیت بشوند بیمه تعهدی در قبال پرداخت هزینه ندارد.....
بعد با لبخندی ادامه میدهد : البته آقای..... استثناء ست . ایشان یک مجوزی از مرکز گرفته که برای ایشان سقف نگذارند. یعنی روزی ۲۰۰ نفر هم که مراجعه کنند . ایشان  میتوانند سهم مورد تعهد ادارات بیمه را دریافت کنند.
میگویم مگه هنوز مطب میره؟ میگوید: ای بابا دم به ساعت و در هر فرصتی سر کارش میره؟
میگم ای بابا اون که کارش چیز دیگه ایه!
میگوید: خودش اعتقاد دیگری دارد.
میگویم مگه کسی هم سراغش میره؟
میگوید: تا دلت بخواد. مردم گرفتارند . میروند به اسم بیمار. حق ویزیت را میدهند... بعد مشکلشان را هم مطرح میکنند ... خوب یه توصیه نامه ای هم شاید بگیرند و ... بهرحال طرف مقامیه برای خودش ...
 

دم خروس....

این خبر را عنایت بفرمائید:

رییس گروه پیشگیری از بیماریهای دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه گفت: پنج مورد بیماری وبا در این استان تایید شد.

دکتر " هنگامه نامداری تبار " روز شنبه در گفت و گو با خبرنگار ایرنا افزود: سه سرباز از پادگان شهرستان قصرشیرین، یک نفر از بخش ماهیدشت کرمانشاه و یک مسافر نیز از منجیل استان گیلان دچار این بیماری شده است.

وی گفت: حال عمومی هر پنج نفر رضایت بخش است که پس از مداوا چهار نفر از آنان از بیمارستان مرخص و نفر پنجم نیز امروز از بیمارستان مرخص خواهد شد.

نامداری تبار افزود: هیچ گونه مورد مرگ ناشی از بیماری وبا در استان کرمانشاه گزارش نشده است.

وی گفت: ‪ ۱۳‬ستاد کنترل بیماری وبا اکنون در شهرستانها و یک ستاد مرکزی در مرکز استان تشکیل شده که اقدام به گزارش‌گیری کرده و تمام موارد اسهالی را تحت مراقبت قرار می‌دهند.

والله آدم مات میماند که چه بگوید. اگر هفته پیش... روز چهارشنبه... خودم شاهد مرگ آقای ک حدودا ۷۰ ساله که تازه از شمال برگشته بود  نبودم ....اگر خودم مورد را گزارش نمیکردم....  شاید میشد حرفهای همکار بسیار گرانقدر را باور کرد . 
نمیدانم  تشکیلات شایسته سالار که واپسین روزهای حیاتش را میگذراند با لاپوشانی واقعیات چه هدفی را در سر میپروراند. مدعیان شعار دانستن حق مردم است  بهتر است بجای قسم حضرت عباس فکری برای دم خروس کنند.

سراب نیلوفر

sarab-e Niloofar


عرض شود بعد از مدتها رفتم سراب نیلوفر. یکساعتی میشود که برگشته ام. برایم جالب بود که یک مخیط خانوادگی در آنجا وجود داشت و از اراذل و اوباش و گردن کلفتها و معتادین که هی بالای سر زن و بچه مردم جولان میدهند و چشم چرانی میکنند و متلک میاندازند...خبری نبود.
ملت گوشه گوشه در آرامش نشسته بودند و خلاصه به همه توصیه میکنم بروند و استفاده ببرند.

.... تا کشته شوی زار

استاندار کرمانشاه در پی شکایت شهردار سابق تهران (احمدی‌نژاد)، به دادسرا احضار شد.
 
عجب بازیی دارد این چرخ گردون. این خبر را که دیدم یاد شکایت استاندار محترم از نویسنده جوان، محبت کمری افتادم. محبت علاوه بر آنکه دانشجوی حقوق میباشد، کارمند بهداشت و درمان و همکار بیمارستانی من بود. جوان صاف و ساده ای است. حرفش را بی پرده میزند و رک.
یکی دوتا انتقادی راجع به استاندار نوشته بود. استاندار محترم تا توانست محبت را آورد و برد دادگاه.
حالا کار روزگار را میبینید؟ ....

......داریوش (شاه) گوید:
از آن جهت پروردگارمرا یاری کرد که:
بی وفا نبودم،    دروغگو نبودم،     درازدست نبودم
آنان که با وفا بودند نیک نواختم و انان که زیان
رسانیدند سخت کیفر دادم.......



------------------------------------------------------------------------------------
پارس آن لاین و یکی دیگه ما را هم فیلتر کردند. این سایت کوچک خانم دولتشاهی را هم که راجع به خانواده ایشان است ،وزارت معظم ارتباطات! فیلتر کرده.

*****مشتلق****: از این فیلتر شکن استفاده کنید و حالش را ببرید.

یه دستایی یه حرفایی میزنن...!

Dr Mohammad Reza Saeidi
شیفت بودم.... تلفن زنگ زد: بدو بدو تلوزیون رو روشن کن....
دکتر سعیدی رئیس دانشگاه علوم پزشک کرمانشاه داشت سخنرانی میکرد . دیدار نخبگان با رهبر جمهوری اسلامی بود. از سخنرانی وی مدتی گذشته بود.
داشت میگفت:... متاسفانه یه دستایی دارن یه حرفایی میزنن....
تلفنم چندین بار پشت سرهم زنگ زد  دوستا بودن که هی میگفتن داری میبینی یا نه؟
جماعت میخندیدند.... رهبر هم همینطور. شوکه شده بودم.
فکر کنم حوالی دی ماه سال قبل بود. بعد شایع شد که سی دی این دیدار رو  توی میدان گاراژ میفروشند. از فردای اون روز بادمجان دور قاپچین ها فعال شدند. میگفتند که هی میروند و به رئیس دانشگاه تبریک میگویند بخاطر تهور و شجاعتش. بعد شایع شد که فیلم این دیدار را در میدان گاراژ میفروشند، اما باور کردنی نبود. تا اینکه من یک نسخه با کیفیتش رو  که دوستی خریده بود
دیدم. شما هم اگه دوست داشتید، دانلود کنید و ببینید. البته برای دیدن به ریل پلیر احتیاج دارید.

کلیک راست و دانلود کنید. یا اینکه آدرس فایل را در ریل پلیر باز کنید
  حجم: حدود ۳ مگ

مرثیه ای بر IT در کرمانشاه

علیرضا اسماعیل زاده ، مدیر شرکت اینترنتی قصر یا بعبارتی  GSC را من تابحال ندیده ام. اما بواسطه مسنجر با ایشان مباحثات و مراوداتی داشته ام او را جوان علاقمند و پر شوری یافتم که از لابلای جملاتش میشد علاقه به سازندگی و آبادی کرمانشاه را حس کرد . با تکنولوژی آشنا بود. یک بار وقتی که در باره سرویس WAP بحث میکردیم بسرعت حاضر شد که یک وپ سرور راه بندازد و به موبایلها سرویس دهی کند. یادتان نرود اولین سرویس تلفن اینترنتی را هم او به کرمانشاهی ها عرضه کرد... به هر حال چیزی که باعث شد ازش خوشم بیاید این بود که علیرضا اسماعیل زاده در یک کلام: کاسب کار نبود . بدینترتیب  میتوانید اینطور برداشت کنید که ااز این طریق او دوست نادیده من شد.
 اینرا از اینجهت گفتم که همشهری بدبین من که همانند اسلافمان عادت دارد که لغزی و انگی به ناف دیگران ببندد بداند که من پسرخاله یا همسایه یا مزد بگیر علیرضا نبوده ام که هیچوقت او را هم ندیده ام. اما با همه این احوال در مراوداتی که در دنیای سایبر با ایشان داشته ام او را جوانی وطن پرست و علاقمند به شهر و دیار خود یافته ام. مدتها و شاید نزدیک سالی بود که از او خبری نداشتم تا اینکه چند وقت پیش آنلاین شدم و با علیرضا برخورد کردم. وقتی که گفت دارد ISP اش را تعطیل میکند خیلی ناراحت شدم. او برای خودش دلایلی داشت که صرفاً مالی  و مادی نبودند. منهم نمیخواهم از دلایل او بنویسم. اما میخواهم اینرا بگویم : استان ما با داشتن خیل عظیم بیکاران اقتصادی و فرهنگی اش ....با تمام محرومیتهایش که باعث شده نرخ سرمایه گذاری پائینی را هم داشته باشد آیا نباید از هرکس که حاضر میشود سرمایه اش را به کار ببندد تا گشایشی در هریک از نقایص و گرههای سفت لاینحل این وادی باز شود، حمایت بکند؟
اسماعیل زاده علیرغم آنکه کار پر رونق و درآمدی هم داشت، با هر انگیزه ای که بود آمد و سرمایه زیادی را در زمینه IT بکار بست. امروز او بهر دلیل تشکیلات سرویس دهنده عام خودش را بسته است. آیا این بدین معنا نیست که استان ما در پهنه تکنولوژی یک گام پس رفته است؟
آیا متولیان وزارت ICT در کرمانشاه ککشان اصلاً گزیده است؟
بقیه اینترنت فروشان ولایت ما در چه حالی هستند؟ هیچ فکر کرده اند که ممکن است خودشان هم به چنین سرنوشتی گرفتار آیند؟
تشکیلات مخابرات استان اصلاً برنامه ای برای توسعه تکنولوژی در استان دارد؟ آیا آقایان که در بوق و کرنا میکنند که داریم اینجور و آنجور پیشرفت میکنیم میدانند هندوستان فقیر و افغانستان ویرانه خیلی خیلی از این نظر جلوتر از ما هستند؟

من عاجزانه از همه دوستان وبلاگ نویس و اهل اینترنت میخواهم به هر طریق که شده مراتب نارضایتی خودشان را از فقدان قصر اعلام نمایند. آنهایی هم که اهل روزنامه و قلم هستند ، خدایی بروند و تا آنجا که میتوانند در این زمینه اطلاع رسانی کنند.....

کرمانشاه: احمدی نژاد جلو تر از هاشمی

محمود احمدی نژاد با 90112 رای اول،‌ اکبر هاشمی رفسنجانی با 84342 رای دوم.

افق ـ کرمانشاه
گروه سیاسی ـ به گزارش خبرنگار افق مستقر در فرمانداری کرمانشاه با شمارش آرای
۲۲۸ صندوق اخذ رای در استان کرمانشاه، محمود احمدی نژاد ۹۰۱۱۲ رای و اکبر هاشمی رفسنجانی ۸۴۳۴۲ رای را به خود اختصاص داده‌اند.

خبری است که همین حالا خواندم .

 

  • 2 سال پیش که خدمت ریاست محترم دانشگاه علوم پزشکی کرمانشاه که مغز اصلاح طلبان! در استان کرمانشاههستند رفتم تا مشکلات عده ای از همکاران را بیان کنم. ایشان با عصبانیت از من پرسیدند که تو چکاره ای که اینجا آمدی ؟ گفتم : به نمایندگی از تعدادی همکاران که الان بیرون وایستاده اند خدمت رسیدم. نه گذاشت و نه برداشت و بدون اینکه منظور ما را بپرسد گفت: دفعه دیگه اینجا بیایی با تک پا از همین بالا پرتت میدم بیرون. بیرون که آمدم قضیه را به بچه ها گفتم . گفتند ناراحت نباش. انشا الله بزار تا وقتش برسه....

 

  • صبح رفتم که رای بدم یکی  دوتا از کارمندای دانشگاه را دیدم پرسیدم به کی رای میدین؟ گفتند اگه دار و دسته دکتر س از هاشمی حمایت نمیکردند به هاشمی ولی حالا آمدیم به احمدی نژاد رای بدهیم. دکتر ترا بخدا به هاشمی رای ندی ها.... چون دوباره اینها به سر ما مسلط میشن.... مدیونی ها....

 

  • سر صندوق یکی از کارمندای دانشگاه بود. یواشکی بهم گفت : امید خدا امروز کلک دکتر س و دار و دسته اش را میکنیم.لعنتی ها پدرمان را در آوردند.

 

فکر میکنم اگه جویی عقل در کله آقایان باشد باید یک بازنگری در رفتارهای غیر انسانی شان با زیر دستانشان بکنند که حاضرند برای برکنار شدنشان هر کاری را بکنند. انشا الله بیشتر در زمینه آنالیز رفتاری اصلاح طلب نماها و بازتاب آن خواهم نوشت.
کاش میشد میزان آرا کارکنان حوزه تحت امر رئیس جبهه مشارکت را بررسی کرد و پیام بزرگ مردان و زنانی را که در ۸ سال گذشته از ترس نان بر شدن خاموش بوده ند به اطلاع آقایان رساند.